زاچ به قلم ستاره لطفی
پارت سی و سوم
زمان ارسال : ۹۴ روز پیش
تقلا کرد که از میان چشمان دو دو زنش آن موجود را ببیند، اما همان لحظه مشتی در دهانش فرود آمد و پشت بندش، صدای پوزخند آن موجود به گوشش رسید.
- وقتشه از غرورتون بگذرید... کار برنادتا دیگه تموم شد!
با درد بر روی زمین افتاد و آن موجود، با یک جهش از جایش خیز برداشت.
آب دهانش را به سختی فرو فرستاد و بیتوجه به دردی که در مغزش رشد میکرد، سعی کرد اطرافش را ببیند.
همان لحظه که چشمش به
اطلاعیه ها :
🥂اطلاعیه پارت شصتم زاچ🥂
سلام به دردونه های من😽 حالتون چطوره؟
این پارت بلند رو تقدیم نگاهتون میکنم. اگر کم و کاستی داره، یا چیزی خوشحال میشم بهم بگید. این روزا بهتون توضیح دادم، یه خرده به استراحت نیاز دارم و برای همین ممکنه یکم بی نظمی صورت گرفته باشه، اما بازم سعی میکنم پارت های بلندتری براتون قرار بدم.
به هرحال، خوشحال میشم با نظراتتون انرژی بهم بدید=) 🌺
پارت امشب تا دقایقی دیگه گذاشته میشه.
~~~
سورا قشنگ حافظشو از دست داده و حتی با دیدن دوستانش، اونا رو نشناخت...🙂
به نظر شما داخل قبیله و قصر برنادت قراره چه اتفاقاتی بیفته... حالا که دیگه روی زمین نیستن و به دنیای موجودات فرازمینی مهاجرت کردن، به نظر شما چه اتفاقاتی در راهه؟(:🧚
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ستاره لطفی | نویسنده رمان
بله بله... حالا مونده تا هیجانات اصلی🤩🥲⚡
۳ ماه پیششیطون بلا
30سورا این وسط نقش بادمجونو داره😐😂 وقتی میاد بفهمه جنگه مثل این میمونه امتحان داشتی و تو خبر نداشتی و الان برگه امتحان جلوته😂😐
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
سورا با هرماس قهر بود🤣🤣 بخاطر اینکه سرش داد زد... بیچاره از کجا خبر داشته باشه محافظ شکسته شده🤭
۳ ماه پیشمریم گلی
10نمیدونم با اینکه حصار امنیتی شکسته شد و اترس هم گیر افتاده و دچار مشکل شده ،برنادت ها میتونن از خودشون در مقابل فولگورها دفاع کنن ،ممنونم نویسنده جان
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
نمیدونم... داخل جنگ ممکنه هر چیزی پیش بیاد، چه بسا که برنادت ها به خاطر یک مسئله قدرتشون ضعیف شده و عین قبل نمیتونن مقاومت کنند! ممنونم گلم✨
۳ ماه پیشسیا سیا نرمه نرمه
00هم سورا اومد اعتماد کنه یهو... به نظرم سورا ترجیح میده دروغ هرماس باور کنه تا هرچیزی ک وایلدر بش بگه از حقیقت :)
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
هرماس توی یکی از دیالوگهاش گفته که هیچ دروغی به سورا نگفته تا به حال🥺✨
۳ ماه پیشسورا
00سورا باید طرف هرماس باشه حتی به غلط🤣
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
حتییی به غللللط😂😂😂
۳ ماه پیشفاطمه
00اوه اوه جنگ شروع شد... ووییی چه خفن 🫣🫡🗿
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
بله بله😌 خودتان را آماده کنید و زرههایتان را بپوشید
۳ ماه پیشAsal
00باید ژانر هیجانی هم اضافه بشه!😂 این پارت هم خیلی خفن بود و بنظرم هرماس باید اول سراغ سورا میرفت چون اینطوری مطمعنا گیرش میندازن!
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
اضافه میکنم حتما😂 حمله یک دفعه ای بود دیگه... کسی انتظار نداشت حفاظ شکسته بشه
۳ ماه پیشS
00خیلی عالی و هیجانیه جنگم ک شروع شدد اول باید میرفت سورارو میبرد جای امن اینجوری ک سورا رو میدزدن مرسی بابت رمان عالیت
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
خبری از جنگ نداشت تا اینکه کلاغ چشم ذغالی براش خبر آورد... و خب انتظار نداشتن که فولگورها بتونن حفاظشون رو بشکنن و وارد بشن🥺 ممنونم عزیزم🌺
۳ ماه پیشنیلوفر ابی
00وای طفلی سورا امیدوارم گیر اونا نیوفته هرماس پنهانش کنه عالی بود
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
سورا شاید پیش هرماس جاش امنتر باشه...🙂
۳ ماه پیشفاطمه ❤️
00مثه همیشه عالی🌷🌷🌷🌹🌹 چرا یه دفعه انقد خبیث شدی ستاره جون😅 هی من با خودم میگفتم همچی آرومه نگو آرامش قبل طوفانت بوده ولی ما آمادگی هر گونه چالش رو داریم باور کن😉
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
بخدا من نمیخواستم خبیث باشم😂 انقد گفتین چرا همه چیز آروم و رویاییه، یک دفعه روح خبیثم خودش رو نشون داد😂
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
زندگی با چالشهاش قشنگه فاطمه جان🙂
۳ ماه پیشهاجر
00واای واقعا عالیه😍 دستت طلا نویسنده جون👏😘
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
ممنونم قشنگم🌷💫 خیلی خوشحال میشم با دیدن نظراتت✨
۳ ماه پیشAlieh
00اوه اوه چقدر بد شد برای برنادت ها امیدوارم زیاد خسارت ندن🙁🫠❤️
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
جنگ همیشه خسارتی به همراه خواهد داشت🥺
۳ ماه پیشستایش
00جالب و هیجان انگیز 🥰
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
ممنونم ستایش جان🌺 خوشحالم که همراهی میکنی و نظر میذاری برام🙏
۳ ماه پیشR
10کی قراره بفهمیم چرا ضعیفن و چرا؟ حالا میچسبه خوندن😙😂💃
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
به زودی...
۳ ماه پیش
یگانه
10بالاخره قسمت های هیجانیش شروع شد🥰